بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوستگاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوستبگذار دست های تـــو با گیسوان منسربسته باز شرح دهند آنچه مو به موستدلواپس قضاوت مردم نباش ، عشقچیزی که دیر می برد از آدم آبروست!آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشواز دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوستمن را مجال دلخوشی بیشتر ندادابری که آفتاب دمی در کنار اوستآغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست 

م.عباسلو
سکــــوت
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 ساعت 11:20 ق.ظ